::: در حال بارگیری لطفا صبر کنید :::

نام کاربري : پسورد : يا عضويت | رمز عبور را فراموش کردم

به بخش عمومی ندای مشاور خوش آمدید.

12»
تعداد بازدید : 14658
نویسنده پیام
nano
آفلاین



ارسال‌ها: 1
عضویت: 7 /5 /1393
تشکر شده: 1
خیال پردازی بیش از حد....
با سلام وخسته نباشید
چطور شروع کنم؟ یا از کجا رو نمی دونم؟ بزارید اول خودم رو معرفی کنم, دختری 23 ساله هستم فرزند چهارم (و یک برادر دارم یک سال از خودم کوچیکتره) خانواده فوق العاده ایی دارم همیشه همه ی امکانات برام فراهم بوده؛...
خوب بزارید به همه ی مسایل اشاره کنم امیدوارم بتونم شرایط رو همین جوری که هست بیان کنم:
از زمانی که خودم رو میشناسم(4سالگی) خیال پردازی می کردم نه در حد نرمال یه جورایی بیش از حد معمول؛ همراه این خیال پردازی بدونه اینکه بدونم..... یه جورایی خودارضایی می کردم.... من تا دوره راهنمایی نمیدونستم رابطه جنسی چی هست؟!!!!!
چون دانش اموز زرنگی بودم و بر خلاف بچه های اقواممون همیشه شاگرد ممتازی بودم کسی تا به الان متوجه مشکلی یا چیز غیر طبیعی من نشده بود؛ شاید زمان زیادی خیال پردازی می کردم ولی زمانی که تنها نبودم شیطنت می کردم... که کسی متوجه عدم حضورم نبود یا بیشتر فک میکردن درس میخونم.
من بزرگ می شدم و این رفتار های من بیشتر و بیشتر می شد همیشه از خودم ناراضی بودم و میخواستم تغییر کنم و همیشه می گفتم این بار واین بار درست میشم ولی نشدم
تا پیش دانشگاهی هم توی درس و هم ورزش خوب بودم اما پیشرفت نمی کردم، توی دنیاهای خیالی خودم بودم. کتابهای روانشناسی میخوندم تا تغییر کنم روابط اجتماعیم بهتر شد ولی عادت خیال پردازیم بیشتر وبیشتر میشد
رفتم دانشگاه؛ مجبور شدم ورزش رو ول کنم, 4سال هم گذشت؛ هر ترم درسهای زیادی افتادم و 9 ترمه شدم به شدت افت کردم؛ طبق عادت همیشگیم همیشه میخواستم ترک کنم یه زمانی قلبا می خواستم ولی الان حس میکنم از روی عادت می گم اینبار....
کمکم کنید از دست خودم کلافه ام، دانشگاه خراب کردم؛ 90 درصد یا بیشتر زمان بیداری تو فکرو خیالم هستم نمی خوام زندگیم رو اینجوری تباه کنم لطفا راهنماییم کنید.....
خیال پردازی هام مثلا می تونه : بعد از دیدن یه فیلم یه شخصیت خودم اضافه می کنم و قهرمان افکارم میشم و چند روز بازسازی می کنم یا یه حرف باعث بشه شروع کنم به خیال. از دوره دبیرستان که با مسایل جنسی اشنا شدم گاهی اون خیال پردازی ها رو میکنم ولی نه زیاد.


سه شنبه 07 مرداد 1393 - 23:12
ارسال پیام نقل قول تشکر گزارش
1 کاربر از nano به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند : loolehbazkoni ,
talebi
آفلاین



ارسال‌ها: 299
عضویت: 7 /3 /1393
تشکر کرده: 99
تشکر شده: 61
خیال پردازی بیش از حد....
RE : 1
همراه عزیز nano
سلام بر شما
متشکرم
عرضم به حضورتون که با توجه به توضیحتون شما وضعیت خونوادگی متعادلی داشته اید و به نظرم علت خیال پردازی یا رویای روز شما نباید مشکلات و کمبود های عاطفی و مالی و اینجور مسائل بوده باشد. ولی یقیناً شما در دوره هایی از کودکی و نوجوانی حالت تنهایی رو تجربه کرده اید (که یکی از دلایلش می تونسته کم رویی باشد) و چون وقت تون با همراهی دیگران (چه دوستان یا اعضای خونواده) طی نشده با خودتون مشغول گشته اید.
به هر حال برای درمان ، شما باید دو راهکار رو همزمان شروع بکنید.یکی همراهی با دیگران به هر شکلی که می توانید هست ، یعنی فرصت تنهایی و با خود بودن رو کمتر بکنید و دیگری راهبرد درمانی برای قطع (عادت) خیالپردازی هست.
برای این کار هم میتونید مهارت (توقف فکر ) رو برای مدتی انجام بدید به این صورت که وقتی احساس کردید رشته افکارتون دنبال یه موضوعی خاص جریان پیدا می کنه، با یک تغییر وضعیت سریع مثل کوبیدن دست روی میز یا تکان دادن سریع بدن و تغییر وضعیت بدن مثل بلند شدن سریع و غیره ، از موضوع جاری (تمرکز زدایی) بکنید.
موفق باشید.
افکار نو ، اندیشه متفاوت ، سلایق مختلف ، رمز پویایی انسان و اجتماع
شنبه 11 مرداد 1393 - 13:11
وب کاربر ارسال پیام نقل قول تشکر گزارش
hopian
آفلاین



ارسال‌ها: 1
عضویت: 16 /9 /1393
خیال پردازی بیش از حد....
RE : 2
ببخشید من هم بی کم و کاست شرایط این خانم را دارم و با این تکنیک مشکل حل نشد.اونقدرا ساده نیست که با یه دست کوبیدن روی میز حل بشه.انگار خیال پردازی جزیی از وجودمه.هر اتفاقی که توی زندگیم میفته خودمو تو اون شرایط قرار میدم و خیال پردازی میکنم که اگه مثلا من بودم یا شرایط یه طور دیگه بود چیکار میکردم,چی میگفتم و همین جور ادامه پیدا میکنه.
دوشنبه 24 آذر 1393 - 17:12
ارسال پیام نقل قول تشکر گزارش
talebi
آفلاین



ارسال‌ها: 299
عضویت: 7 /3 /1393
تشکر کرده: 99
تشکر شده: 61
خیال پردازی بیش از حد....
RE : 3
سلام به همگی
ممنونم از دقت نظرتون
دست کوبیدن به میز بعنوان تنها جزء کوچکی از فرایند های توقف فکر و تمرکز زدایی از اشتغالات ذهنی مثال زده شد و معلومه که اگر کسی (اطلاعات و مطالعات کافی) در زمینه خود درمانی و رواندرمانی و تغییر رفتار نداشته باشه نمیتونه هیچ مهارتی رو بدون راهنما انجام بدهد.ََ
افکار نو ، اندیشه متفاوت ، سلایق مختلف ، رمز پویایی انسان و اجتماع
دوشنبه 24 آذر 1393 - 20:53
وب کاربر ارسال پیام نقل قول تشکر گزارش
parnaz
آفلاین



ارسال‌ها: 1
عضویت: 18 /10 /1393
تشکر شده: 1
خیال پردازی بیش از حد....
RE : 4
منم همین مشکلو دارم. دقیقا من تمام کارایی که نانو گفت رو کردم . انگار یکی جا خودم نوشته بود با این تفاوت که من هنوز تو دبیرستانم.از یه طرف کلافه شدم از یه طرفم دوس ندارم ترکش کنم. خانوادم هیچ مشکلی که نداره هیچ خیلیم عالیه و من تو مدرسه هم مشکلی ندارم.تو شرایط کشور ما تفریحات برای دخترا خیلی کمه مخصوصا کارای هیجان انگیز و جالب.حس میکنم اگه اینم نباشه افسردگیم از اینی که هست خیلی حاد تر شه.
پنجشنبه 18 دی 1393 - 22:44
ارسال پیام نقل قول تشکر گزارش
1 کاربر از parnaz به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند : talebi ,
parvin
آفلاین



ارسال‌ها: 9
عضویت: 8 /10 /1393
تشکر کرده: 3
تشکر شده: 5
خیال پردازی بیش از حد....
RE : 5
سلام دوستان
منم رویا پردازی میکنم از نظر من زندگی سخت میشه بدون رویا پردازی ولی برای خودم حد و حدود گذاشتم.
مثلا وقتی جیبم خالی میشه دلم پول میخواد میرم تو رویای دختری که خیلی پولداره و به تمام چیزای که میخوام میرسم و هیچ وقت به این فکر نمی کنم که وای باز چشمامو باز کردم همش خیال پردازی بود به این فکر میکنم که هر روقت چشمامو ببندم باز میتونم همون دختر باشم ولــــــــــــــــــــــــــــــی این باید در یک زمانی باشه که به زندگی واقعی من لطمه نزند مثلا شب موقع خواب، ظهر موقع استراحت نیم روزی و یا توی تاکس یا اتوبوس بجای اینکه وقتمو با نگاه کردن به ادمای غریبه بگذرونم
ولی خواهش میکنم توی رویاهاتوون جاهای خوب برید یا با کسی دعوا نکنید خیلی توی روحیه تاثیر دارِتصویر: /weblog/file/forum/smiles/12.gif
سه شنبه 23 دی 1393 - 14:03
ارسال پیام نقل قول تشکر گزارش
1 کاربر از parvin به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند : talebi ,
talebi
آفلاین



ارسال‌ها: 299
عضویت: 7 /3 /1393
تشکر کرده: 99
تشکر شده: 61
خیال پردازی بیش از حد....
RE : 6
مجبورم توصیحی در مورد پاسخ اخیر همراه عزیزمون پروین خانم داشته باشم و اینکه طبق نظر روانشناسان پیرو مکتب روان پویایی (تحلیل روانی) خیال پردازی یکی از مکانیسم های دفاعی در برابر عقده ها و آرزوهای سرکوب شده یا ارضاء نشده هست و از آنجایی که همه مکانیزم های دفاعی نشانگر وجود مشکل در فرد هست و هیچ کمکی به حل تعارضات روانی نمی کند بلکه به انباشت مجدد عقده های سرکوب شده می انجامد.
لذا به نظرم باید حداقل افراد بزرگسال از رویا پردازی بپرهیزند.
افکار نو ، اندیشه متفاوت ، سلایق مختلف ، رمز پویایی انسان و اجتماع
چهارشنبه 24 دی 1393 - 17:08
وب کاربر ارسال پیام نقل قول تشکر گزارش
rahil72
آفلاین



ارسال‌ها: 10
عضویت: 24 /11 /1393
تشکر کرده: 2
تشکر شده: 3
خیال پردازی بیش از حد....
RE : 7
سلام..منم زیاد خیال پردازی میکنم.. شاید بخاطر همینم هست که هیچوقت نمیتونم انتخاب عاقلانه ای داشته باشم... با وجود تمام مشکلات خودمو تو دنیای فرض میکنم که میشه بدون این مشکلات بود و تمام این مشکلات رو کمرنگ تصور کرد که زندگیه خوبی داشته باشم .. اما میدونم همیشه ام اینطور نیست.. گاهی اوقات تو ادمای دورو ورم دنبال شخصیت دلخواهم میگردم... مثلا ممکنه اون شخص اصلا اینطوری که من میخوام نباشه اما کاراشو نادیده میگیرم راجبش خیال پردازی میکنم ... که مثلا ادر مورد اون شخص در اینده رفتارشو عوض میکنم و خیلی چیزای دیگه... بخاطر همین نمیتونم با تمام مشکلاتم انتخاب درستی داشته باشم و انگار خودمو گم کردم .. همش تو دنیای خودمم و تو دنیای واقعی راجب همه چیز تردید دارم و تصمیم گیری واسم سخته...با همه اینایی که میگم و خودمم میدونم نمیتونم ذست بردارم از خیال پردازی و خودمو درمان کنم
یکشنبه 26 بهمن 1393 - 01:10
ارسال پیام نقل قول تشکر گزارش
1 کاربر از rahil72 به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند : talebi ,
mahan2233
آفلاین



ارسال‌ها: 13
عضویت: 15 /11 /1393
تشکر شده: 7
خوب
RE : 8
خوب من اصلا خیال پردازی نمی کنم ودوست دارم خیال پردازی کنم واون چی که همش تو فکرمه مثل خیال بشه باسه من همش تو واقعیتم وهمش تلخی های زندگی روم فشار اورده خوب اگه خیال زیاد دارین یکم به من بدین یا راه خیال پردازی رو به منم یاد بدینالیته لطفا
پنجشنبه 30 بهمن 1393 - 00:27
ارسال پیام نقل قول تشکر گزارش
1 کاربر از mahan2233 به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند : talebi ,
mohammadgm
آفلاین



ارسال‌ها: 1
عضویت: 21 /1 /1396
تشکر شده: 1
خیال پردازی بیش از حد....
RE : 11
سلام رفقا، میخوام داستان خوب شدن عادت ۱۵ ساله ی خیالبافیمو براتون تعریف کنم. می دونم طولانیه ولی اگه تو هم درگیرشی حتما بخون.
۲۶ سالمه، از نوجوونی تا الان این عادت رو داشتم. هر چیزی می تونست منو بندازه تو عالم رویا. با یکی دعوام میشد مدت ها راجب اینکه چجوری حالشو می گیرم خیالبافی می کرد. همش خودمو تو یه جمعی میدیدم که توجه همه رو به خودم جلب کردم. و خیلیییی خیالبافبی های دیگه که خودتون می دونید. اونا که این عادتو دارن می دونن موزیک و فیلم چه بلایی سر ماها میاره. امکان نداشت یه موزیکیو گوش کنم و صرفا از خودش لذت ببرم چون نمی تونستم موزیک گوش کنم و خیالبافی نکنم، حتی موقع کار.
بعد یه مدت واقعا دیدم کل زندگی من شده خیال و رویا. سنم داره میره بالا و به یک هزارم اون خیالبافی ها هم نرسیدم چون به جای اینکه تو واقعیت بهشون برسم دارم خودمو با رویا و خیال ارضا می کنم. این شد که تصمیم گرفتم ترک کنم. تو اینترنت تو سایتای خارجی سرچ کردم و دیدم خیلیا مثل منن. این یه اختلاله که بهش میگن maladaptive daydream و به تازگی علم روانشناسی داره روش کار می کنه. یه سری راهکار داده بودن برای ترک که برای من هیچکدوم کار نکرد (البته ممکنه برای شما کار کنه). ولی آخر سر خیالبافیم از یه جایی که فکرشو نمی کردم و در زمانی که انتظارشو نداشتم به طرز معجزه واری خوب شد.

از خیلی قبل از شروع ترک خیالبافی منکه به خداوند ایمان نداشتم طی یک سری اتفاقات دوباره بهش ایمان پیدا کردم. البته نه یه ایمان مذهبی، من شروع کردم که خودم خالق هستی رو از نو بشناسم و جدا از اعتقادات رایجی که هست خودم باهاش ارتباط برقرار کنم و سعی کنم کشفش کنم. خدا هم روز به روز بیشتر خودشو بهم نشون میداد و روز به روز بیشتر بهش نزدیک میشدم و نشونه ها و معجزاتش رو تو زندگیم میدیدم. البته بگم اینم بالا و پایین داشت و هر از گاهی تو ایمانم شکست میخوردم ولی باز ادامه میدادم و دوباره پروردگار خودشو بهم نشون میداد. از یه زمانی به بعد تصمیم گرفتم به روش خودم هر روز خدا رو عبادت کنم. از اون موقع تا الان روزی دو بار در ساعت هایی خاص میرم یه جا خلوت میشینم با خالقمون حرف میزنم، درد دل می کنم، دعا می کنم و ستایشش می کنم.

یکی از این روزا دلم خیلی سر یه قضیه ای خیلی گرفته بود ، موقع عبادت گفتم "خدایا تو پدر منی، مادر منی، مربی منی، دوست منی، من فقط تو رو دارم، نجاتم بده". همون لحظه بود که یه انرژی خاصی در من شروع شد که منو تو سکوت فرو برد. یه حس عجیبی تو کل بدنم پخش شد که نمی تونم توصیفش کنم. اینقدر عجیب بود که حتی ترسیدم نکنه دارم سکته می کنم. چند دقیقه گذشت دیدم این انرژی در من مونده، یه حالت بهت و جذبه، غیر قابل توصیفه. حال عجیبی داشتم نمی تونستم حرف بزنم یا فکر کنم. هر موقع فکر یا رویایی میومد تو ذهنم سریع متوقف میشد و فقط غرق اون تجربه بودم. چند دقیقه ای تو اون حال موندم تا وقتی که شروع کرد به کم شدن و تونستم برگردم سر کارم. بعد چند روز دیدم تو این چند وقت اصن میلی به خیالبافی ندارم! هر موقع هم یه رویایی میومد تو ذهنم سریعا متوقفش می کردم در حالی که قبلا این قدرت رو نداشتم و ضعیف بودم در برابرش. تا الان که دارم اینو براتون مینویسم که ۳ ماهی میشه حداقل خیالبافی من به طور کامل و قطعی درمان شده. دیگه وقتی موزیک گوش میدم خیالبافی نمی کنم، شدیدترین عاملایی که قبلا منو غرق خیالبافی های چند ساعته می کرد (خیالبافا خوب میدونن چه عاملایی، یه دعوا، یه تحسین و تشویق، دیدن یه جنس مخالف خوشگل، رفتن تو یه جمع و ...) دیگه هیچ تاثیری روم نداره. اصن نمی تونم باور کنم عجیب خوب شدم و دیگه هیچچچچچچ میلی به خیالبافی ندارم، دیگه اصن دوست ندارم رویابافی کنم.

اینو نگفتم که بگم خدا شما رو هم حتما به همین طریق شفا میده، شاید نوع شفای شما فرق کنه، اینو گفتم که بگم اولا معجزه اتفاق میفته، برای شما هم ممکنه و دوما اینکه خداوند درمان ماست. دوستای گلم، خداوند ما خود شفاست. برای ترک این عادت هر روز برید یه گوشه باهاش حرف بزنید، اگه مذهبی هستید بعد نماز چند دقیقه ای از ته دل با خداوند حرف بزنید، اگرم نیستید مثل من برید یه گوشه تو ساعت هایی مقرر باهاش حرف بزنید. وقتی با خدا حرف می زنید فقط به اون توجه کنید و تمام فکر و دلتون رو بدید بهش. البته نه فقط برای ترک این عادت، خدا رو بخواید برای خودش، برید راجبش تحقیق کنید، کتاب بخونید، با تمام وجودتون بطلبیدش. در سایه ی عشق پروردگار شفا پیدا خواهید کرد. خداوند عادت ۱۵ ساله ی منو چند روزه شفا داد. کافیه بهش ایمان داشته باشید و ازش بخداید و از همه مهمممممممم ترررر، ادامه بدید! حتی اگه در ایمانتون شکست خوردید بازم ادامه بدید، خداوند خودشو نشون میده و شفاتون میده.

در این مورد حتی مصادیق علمی هست که حرف زدن با خداوند مغز انسان رو تغییر میده، بهتون توصیه می کنم کتاب "چگونه خدا مغز شما را تغییر می دهد" ترجمه شهناز رفیعی رو بخونید. جالبه که بدونید اعتیاد به خیالبافی یه اعتیاده مثل اعتیاد به مواد مخدر و الکل. از مغز کسایی که معتاد خیالبافی بودن اسکن گرفتن دیدن وقتی که خیالبافی می کنن همون قسمت از مغزشون فعال میشه که وقتی که یه الکلی الکل رو می بینه! و خداوند رو همین قسمت دست میزاره و تغییرش میده. خودت رو به پروردگار بسپر، اون خود شفاست.

اگه کسی سوالی داره من در خدمتش هستم :) ♡
دوشنبه 21 فروردین 1396 - 00:13
ارسال پیام نقل قول تشکر گزارش
1 کاربر از mohammadgm به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند : talebi ,
talebi
آفلاین



ارسال‌ها: 299
عضویت: 7 /3 /1393
تشکر کرده: 99
تشکر شده: 61
خیال پردازی بیش از حد....
RE : 12
درود بر شما آقای محمد عزیز
شرح حال بسیار ارزنده و مفیدی بود.
ممنونم از اشتراک تجاربتان در رابطه با مشکل خیالبافی
افکار نو ، اندیشه متفاوت ، سلایق مختلف ، رمز پویایی انسان و اجتماع
سه شنبه 05 اردیبهشت 1396 - 08:58
وب کاربر ارسال پیام نقل قول تشکر گزارش
12»



تازه سازي پاسخ ها



برای ارسال پاسخ ابتدا باید لوگین یا ثبت نام کنید.


پرش :
صفحه اصلی | انجمن | ورود | عضویت | خوراک | نقشه | تماس با ما | طراح
گروه تلگرامی ندای مشاور: گروه تحول برای مشاهده لینک لطفا به صفحه اصلی سایت ندای مشاور مراجعه کنید. http://www.nmoshaver.ir/

این قالب توسط سایت روزیکس طراحی شده است و هر گونه پاک کردن لینک طراح پیگرد قانونی دارد !