مهارت های نادیده گرفتن رفتارهای خاص
اگر به فرزندانمان مهارتهای نادیده گرفتن رفتارهای خاص یا بیرون آمدن از مخمصه ها را بیاموزیم، می توانیم توانایی های آن ها را در برابر فشار همسالان و دیگر تاثیرات منفی تقویت کنیم. این مسئله بخصوص برای نوجوانان مهم است. ما اغلب باور داریم که آن ها بر اساس اصول اخلاقی و توصیه های والدین بهترین کار را انجام می دهند اما گاهی اوقات آن ها استراتژی خوب فکر کردن را به کار نمی برند. کاربرد تکنیکی که معرفی می شود در همین مورد است:
«تکنیک کلمه ی رمزی»
شما و فرزندتان یک کلمه یا جمله ی رمزی را انتخاب می کنید که در موقعیت های اضطراری به کار می رود و دوستان فرزندتان از آن اطلاعی ندارند. موقعیت اضطراری باید تعریف شود، ممکن است منظور فرزند شما از این موقعیت، موقعیتی باشد که مثلاً او در ساختمانی در حال آتش سوزی گرفتار شده باشد و از نظر شما این موقعیت، شرایط اجتماعی پرخطر باشد. با فرزندتان درمورد اینکه این موقعیت دقیقاً چه شرایطی باشد صحبت کنید. سپس با هم تمرین کنید که چگونه از آن کلمه یا جمله ی رمزی استفاده کنید. برای مثال، آندره یک نوجوان 12 ساله است که وقتی به خانه ی دوستش می رود مشاهده می کند که دوستانش در حال استفاده از ماری جوانا هستند، او احساس ناراحتی می کند و نمی داند چه کاری انجام دهد. اگر او و والدینش بر سر یک کلمه رمزی توافق کرده باشند و برای استفاده از آن تمرین کرده باشند آندره به راحتی می تواند از آن شرایط خودش را نجات دهد. او به دوستانش می گوید که باید با خانه تماس بگیرد یا اینکه به دوستانش بگوید "پدرم الان از دستم خیلی عصبانیه...". او در مقابل دوستانش با خانه تماس می گیرد و به پدرش می گوید: "آره بابا! من الان خونه ی سندرا هستم! ما داریم تکلالیفمونو انجام میدیم، میدونم، میدونم، من زود میام خونه، بابا من فرصت نکردم شگی رو پیاده روی ببرم، ممکنه شما اون رو ببرید؟".
شگی کلمه ی رمز آن هاست، وقتی پدر آن را می شنود، می فهمد که فرزندش در مخمصه است. او صدایش را به اندازه ای بالا می برد تا دوستان آندره صدایش را بشنوند و بعد می گوید:" تو همیشه دیر می کنی، من به تو گفته بودم که ساعت 8 باید خونه باشی، تا یک دقیقه دیگه خونه ای". آندره به دوستانش نگاه می کند و اگر احساس کند که می تواند موقعیت را فوراً ترک کند به پدرش جواب می دهد: "باشه بابا، من میام". و برای دوستانش توضیح می دهد که اگر همین الان به خانه نرود پدرش او را خواهد کشت. اما اگر خانه ی دوستش خیلی دور بود و یا لازم بود به پدرش بفهماند که او باید سراغش بیاید می تواند مکالمه را این طور ادامه دهد: "منظورت چیه؟ من باید تا یک دقیقه دیگه خونه باشم؟ من اینجا می مونم و به حرفت هم گوش نمی کنم". در اینجا پدر آندره می فهمد که باید سراغ فرزندش برود به همین دلیل دوباره فریاد می زند: "آدرس سندی چیه؟ من همین الان میام و به حسابت می رسم و تو هم بهتره دم در منتظر من باشی". و بعد هم آندره برای دوستانش توضیح می دهد که مجبور است به حرف پدرش گوش کند. این تکنیک خوبی است چون آندره با دوستانش به مشکل نمی خورد و آن ها هم با او همدلی کنند و همچنین پدر آندره هم به خاطر این موقعیت، فرزندش را سرزنش نمی کند بلکه او را تحسین می کند که توانسته از آن موقعیت خارج شود. این تکنیک برای افراد خجالتی یا مضطرب هم کاربرد دارد.
Reference: Parent’s guide to building resilience in children and teens,Giving your child roots and wings. (2006). by Kenneth R. Ginsburg, MD, MS Ed, FAAP With Martha M. Jablowل ت