عشق دوره نوجواني (1)

در اين پست با توجه به تاثير موضوع عشق و عاشقي دوره نوجواني بر زندگي تحصيلي و ... شغلي آينده نوجوانان ، تصميم گرفتم يكي از تجارب شغلي خودم را در مورد نحوه برخورد با موضوع دوستي هاي دختر و پسر و عشق احساسي و ناپايدار دوره نوجواني با كاربران عزيز و همكاران مشاور در ميان بگذارم. لذا از تمامي عزيزان انتظار نقد و بررسي داشته و خواهشمندم با ارائه اطلاعات و تجارب خود در اين زمينه بنده را  همراهي نمايند.

موارد عشقي فرضي دوره نوجواني از ايميل هاي نو جوانان

1.       پسر نوجوان...... ساله هستم. از دوسال پيش عاشق دختري هستم كه كمي پايينتر از كوچه ما زندگي مي كنند. پدر ايشان فوت كرده و مادرش كارمند مي باشد. از لحاظ مالي وسطح اجتماعي خانواده پايين تر از ما هستند. نظر پدر و مادرم در اين مورد كاملاً منفي است و با اينكه مي دانم  طرف قبلاً با چند نفر رابطه عاشقانه داشته اما باز هم به شدت عاشقش هستم و مي خواهم بلاخره با او ازدواج كنم. در طي اين دو سال هميشه فكرم مشغول اين موضوع بوده و از لحاظ درسي نيز شديداً افت داشته ام تا حدي كه حاضرم درس را ترك كرده و شغلي پيدا كنم تا بتوانم با او ازدواج نمايم با توجه به اينكه از خدمت سربازي هم معاف مي باشم. بر سر دو راهي سختي قرار دارم ، نه مي توانم آرزوي والدينم را در مورد دانشگاه و شغل خوب بر آورده سازم و نه شغل و امكانات (حتي اجازه از والدين) دارم كه بتوانم با معشوقه ام ازدواج كنم .............

2.       پسر نوجوان....... ساله و از حدود چهار سال پيش عاشق دختر همسايه هستم. به خاطر مشكلات روحي و خانوادگي كه داشتم ، پدر و مادرم رضايت دادند به اين كار بپردازم تا مشكلاتم فراموش شود اما متاسفانه بعد از چهار سال مشكلاتم صد چندان گرديد...... روابطمان خيلي نزديك بود به طوري كه به راحتي با با هم به مهماني مي رفتيم ، وقتي والدين طرف جايي مي رفتند از من مي خواستند به منزلشان بروم تا دخترشان تنها نماند........... به تدريج مشكلات روحي ام فراموش مي شد چون همه فكرم متوجه او بود و به خاطر زرنگي و نفوذي (به خاطر ناپختگي بنده) كه بر من داشت حتي موجب شده بود وضع درسي ام خوب شود ، حاضر بودم برايش و به خاطرش هر كاري بكنم. به خاطر اينكه وضع مالي ما خوب بود علاوه بر اينكه در هر موقعيتي برايش كادوي گران قيمت مي خريدم هزينه ساير ريخت و پاش هايش نيز با من بود كه البته همه اين فداكاري هايم در برابر يك لبخند ساده معشوقعه ام بسيار نا چيز بود (عشق واقعي يعني همين) . اما پدرم با ازدواج دايم مان بشدت مخالف بود و به اين موضوع تنها به صورت يك مسكن براي درمان مشكلات روحي من مي نگريست........... تا اينكه روزي به صورتي كاملاً اتفاقي عكس معشوقه ام را در گوشي يك جوان ناشناس ديدم كه مي گفت به تازگي با اين دختر دوست شده ام........ وقتي موضوع برايم ثابت شد به كلي داغون شدم و زندگي خود و خانواده ام را به هم ريختم به حدي كه به حال اغماء افتاده و چند روزي در بيمارستان بستري گرديدم؛ با اين همه كه مي دانم به بازي گرفته شده ام اما به علت عشق شديد به آن دختر حاضرم گذشته را فراموش كرده و با او ازدواج كنم اگر چه او حالا مرا نمي خواهد و مطمئنم اين كار غير ممكن است. در بن بست سختي قرار دارم ...... كسي مرا درك نمي كند.........

3.       پسر نوجوان ........... ساله هستم. از يكسال پيش عاشق دختري شدم كه دوستم معرفي كرد چون خودش دوست دختر داشت گفت بهتره تو هم با يكي سرگرم باشي اما در حال حاضر اين دوستي به عشقي تبديل شده كه شب و روز فكرم را به خود مشغول داشته است. ارتباط ما بيشتر از طريق چت بوده و گاهي هم من به ايشان زنگ ميزنم و بعضي مواقع نيز از طريق دوستم برايم پيام مي فرستد. وقتي به مطالعه مي پردازم پس از چند لحظه قيافه او و حرفهايش و صفا و صميميت و معصوميتش افكارم را از درس و مشق پرواز مي دهد و در روياي شيرين ازدواج و آينده غوطه ور مي سازد و زماني به خود مي آيم كه ديگر زمان مطالعه تمام و موقع خواب شبانه  فرا رسيده است. ........ به طوري كه وضع درسي ام در عرض اين يكسال بشدت افت كرده...... با برادر بزرگم در اين مورد مشورت كرده ام ايشان مي گويد اين وضعيت گذراست و وقتي بزرگ شدي مطمئاً هر كدام دنبال زندگي خودتان خواهيد رفت. اما من فكر نمي كنم هرگز بتوانم او را فراموش كنم  از طرف ديگر مي بينم در حال حاضر با اين وضعيت حواس پرتي سرنوشت تحصيل و آينده شغلي ام خراب مي شود وضع به همين صورت ادامه يابد نخواهم توانست به رشته دانشگاهي و شغل مورد علاقه ام دست يابم؛ مانده ام چه كار كنم .........

با توجه به چند مورد فوق بايد قبول كنيم كه محبت ، عشق و دوستي هاي اين چنيني دوره نوجواني صرفنظر از درستي يا نادرستي ، پختگي يا ناپختگي ، واقعي يا غير واقعي بودن آن ، تاثير شگرفي بر سلامت رواني خانواده ها و فرزندان و سرنوشت آينده هر دو طرف دختر يا پسر بر جاي ميگذارد كه تاثيرات سوء ناشي از آن با توجه به قرار گرفتن نوجوانان در سنين و شرايط بسيار حساس زندگي برخي مواقع جبران ناپذير خواهد بود. در ادامه بهتر است نگاه مختصري  به معني و مفهوم و انواع سبك هاي عشق و دلبستگي داشته باشيم.

معني و مفهوم عشق
ارائه ي تعريف دقيق از عشق کار چندان ساده اي نيست و هرکس با توجه به درجات تجارب خود از روابط و دلبستگي با ديگران مي تواند تعريفي شخصي از آن ارائه نمايد. افراد در بيان مفهوم عشق از محبت و صميميت ساده تا علاقه ي شديد و تا حد ايثار و فدا کاري در برابر معشوق را عنوان مي کنند.بعضي روابط عاشقانه در محبت و صميميت خلاصه مي شود ، برخي علاوه بر صميميت توام با غريزه ي جنسي و شهوت نيز مي باشد. و در بعضي روابط علاوه بر صميميت و شهوت نوعي تعهد و احساس وظيفه و مسئوليت در روابط عاشقانه نيز به چشم مي خورد. آنچه مسلم است روابط اجتماعي سالم دختر و پسر مورد نظر ما هيچيک از عناصر صميميت ، شهوت و تعهد را در بر ندارد چرا که منظور ما تنها تعامل ساده ي اجتماعي دو انسان از دو جنس مختلف بدون هيچ نوع  دلبستگي و عشق مي باشد.

انواع و سبک هاي عشق و دلبستگي
وجود يا عدم وجود سه عنصر صميميت ، شهوت و تعهد ماهيت روابط صميمانه و سبک ودرجه ي روابط عاشقانه ي بين دو انسان را به شرح زير  مشخص مي کند:
1.       علاقه مندي: که در آن فقط صميميت وجود دارد و با شهوت و تعهد همراه نيست.
2.       دلباختگي: همان عاشق شدن در اولين نگاه است. در دلباختگي شهوت وجود دارد ولي اين رابطه آنقدر عميق نمي باشد که در آن تعهد و صميميت ايجاد شود.
3.       عشق تهي: تعهد بدون صميميت و شهوت است.مانند زن و مردي که با هم سازگار نبوده و بنا به عللي حاظر به طلاق هم نيستند. و يا نسبت به فرزندان احساس تعهد مي کنند.
4.       عشق خيالي (رمانتيک): ترکيبي از شهوت و صميميت و رابطه ي عميق بدون تعهد است.
5.       عشق ابلهانه (هاليودي): يعني عشق ديوانه وار شامل تعهد و شهوت بدون شناخت واقعي از يکديگر.
6.       عشق رفاقتي (افلاطوني): صميميت و محبت بدون شهوت .اين عشق رابطه ي دوستانه ي طولاني مدت است بدون ميل جنسي.
7.       عشق کامل: رابطه اي ايده آل شامل صميميت ، شهوت و تعهد.

منبع: کتاب مهارت هاي زندگي تاليف کريس.ال.کلينکه ، ترجمه ي شهرام محمد خاني ، انتشارات اسپند هنر 1384 .
اين بحث ادامه دارد.........
شما چه فكر مي كنيد.........